محتوای آموزش عربی
حكايَة الدَّجاجَةُ الحَمراءِ الصَّغيرَةِ ۲
حكايَة الدَّجاجَةُ الحَمراءِ الصَّغيرَةِ كارتون جذاب مرغ قرمز كوچك الحلقة الثّانية قسمت دوم مَرَّتْ أَيّامٌ عِدّة: چند روز گذشت سَطعتْ فيها الشّمس: آفتاب در آن روزها درخشيد. أمْطَرَتِ السَّماءُ: آسمان باريد قَرَّرَتْ: تصميم گرفت أَنْ تُزيلَ: كه از بين ببرد ...
متن کامل دعای جوشن کبیر
در روایاتی که از معصومین به ما رسیده مکرراً این مطلب دیده میشود که خداوند دارای ۹۹ اسم است که هر کسی او را به این نامها بخواند، دعایش مستجاب و هر که آنها را شماره کند اهل بهشت است.
حكايَة الدَّجاجَةُ الحَمراءِ الصَّغيرَةِ ۱
حكايَة الدَّجاجَةُ الحَمراءِ الصَّغيرَةِ كارتون جذاب مرغ قرمز كوچك الحلقة الأولى قسمت اول الدَّجاجَةُ الحَمراءُ الصَّغيرةُ: مرغ قرمز كوچك في يَومٍ مِن الأيّام: در روزي از روزها لَمْ يَجِدِ الحَيَواناتُ الطَّعَامَ: حيوانات غذا پيدا نكردند. كَانُوا جائعينَ جِدّاً: بسيار گرسنه ...
كَلِمَات جَديدة ۴
كَلِمَات جَديدة 4 إلتَقَطَ: برداشت اللآلئ: مرواريد ها كانَ قَدْ خَبَّأَهُ: آن را پنهان كرده بود القَصَب: نى وَضَعَهُ: آن را قرار داد على كَتِفِهِ: بر روي شانه اش إختَفى: ناپديد شد أرسَلَتْ: فرستاد البلدَة: روستا لِتَشْتَريا: تا بخرند إبَر: ...
مفردات و إصطلاحات ۲
مفردات و إصطلاحات المِهَن(حرفه و فن) ابزار: أَدَوَات اتو شویی: مَکوی اره برقی: مِنشَار کهرَبائي اره: مِنشار استاد دانشگاه: أُستاذ جامعيّ استاندار: مُحافِظ إسکنه: إزمیل افسر: ضابِط انبردست: زَردِیَّة انبر قفلی: مِفتَاحُ رَبط انگشتانه: کُشتُبان/ قِمعُ خِیاطَة آجر: آجُرّ/طُوب/طابُوق آچار: ...
حكايَة لَيلى و الذِّئْب ۸
حكايَة لَيلى و الذِّئْب داستان شنل قرمزی الحلقة الثّامِنة قسمت هشتم (پایانی) بَطنُهُ مَملوءٌ: شكم او پر است. و هَذَا يَعْنِي أنَّهُ قَد يَكُونُ إبْتَلَعَ لَيلى وَ جَدَّتَها: و اين به آن معناست كه او شايد ليلا و مادربزرگش را خورده ...
حكايَة لَيلى و الذِّئْب ۷
حكايَة لَيلى و الذِّئْب داستان شنل قرمزی الحلقة السّابعة قسمت هفتم وَصَلَتْ: رسید جِئتُ لِزیارَتِکِ: برای دیدار تو آمدم أُدخُلي: وارد شو البابُ مَفتوح: در باز است مِسکینَة جَدَتي: بیچاره مادربزرگم لَقَد تَغَّیَرَ صَوتُها:صدایش تغییر کرده است سَأدخلُ: وارد ...
حكايَة لَيلى و الذِّئْب ۶ +شنل قرمزی به زبان عربی
حكايَة لَيلى و الذِّئْب داستان شنل قرمزی به الحَلَقةُ السّادِسَةُ قسمت ششم حكايَة لَيلى و الذِّئْب 5 مَنْ هُناكَ؟ كي آنجاست؟ إفتَحي: باز كن. أنا حَفيدَتُكَ: من نوه تو هستم. أَحضَرتُ: آوردم. جِئْتِ لِزيارَتي أخيراً: بالاخره به ديدنم آمدى؟ إِدْفَعي ...
حكايَة لَيلى و الذِّئْب ۵
حكايَة لَيلى و الذِّئْب داستان شنل قرمزی الحَلَقةُ الخامِسَةُ قسمت پنجم كُلُّ الحَقِّ عَلى أَجدادِ الذِّئابِ الَّذِينَ كانوا يَفعَلونَ أَشياءَ سَيِّئَةً دائماً: همش تقصیر اجداد گرگ هايي است كه هميشه كارهاي بد مي كردند. حَتَّى لَوْ كانَ هُناكَ ذِئبٌ جَيِّدٌ فَلَنْ ...
حكايَة لَيلى و الذِّئْب ۴
حكايَة لَيلى و الذِّئْب داستان شنل قرمزی الحلقة الرابعة قسمت چهارم ذَهَبَ أَخیراً هَذا الصَّیّاد: بالاخره این شکارچی رفت. لقد کادَ یُغمَی عَلَیَّ حینَما شاهَدْتُ بُندُقیَتَهُ: هنگامی که تفنگ او را دیدم نزدیک بود بیهوش شوم. عَلی کُلِّ حالٍ ما یُهِمُّني: ...
حكايَة لَيلى و الذِّئْب ۳
حكايَة لَيلى و الذِّئْب داستان شنل قرمزی الحلقة الثالثة قسمت سوم سَأعِدُّ هَذهِ الحَلوى لِلأَولادِ: اين شيريني و براي بچه ها درست مى كنم فَتَعالَيْ فَكُلي واحِدة:پس بيا و يه دونه بخور شُكراً لَكَ يا خالَة: ممنون خاله أَعتَذِرُ إِلَيكِ لِأَنَّ....:ازت ...
ترجمه داستان شنل قرمزی بخش دوم/ فیلم
کتاب شنل قرمزی نوشته ود پراکاش چاولا یکی از داستانهای مجموعه 44 جلدی قصههای معروف جهان، دربارهی دختر زیبا و کوچولویی به نام شنل قرمزی است که قصد دارد به دیدن مادربزرگش مریضش برود و در راه خانه مادربزرگ اتفاقات هیجان آوری برای او اتفاق میافتد.
ترجمه داستان شنل قرمزی بخش اول / فیلم
داستان دربارهٔ دختر کوچکی به نام شنلقرمزی است. دخترک از جنگل میگذرد تا برای مادربزرگ مریضش غذا ببرد. در نسخهٔ برادران گریم مادر شنلقرمزی با تأکید به او گفته بود که یکراست به خانهٔ مادربزرگ برود و به حرف غریبهها گوش نکند.
كَلِمَات جَديدة ۳
كَلِمَات جَديدة 3 کانَت تُحبّ حُبّا عَظیماً: بسیار دوست می داشت. إحْداهُما: یکی از آن دو أَقسَمَتا: سوگند خوردند. مِراراً: بارها أَن تَبْقَیا مَعا: که با هم بمانند. مادامَتا عَلی قَیدِ الحَیاة: تا زمانی که زنده اند. کانَتا تَتقاسَمان: ...
كَلِمَات جَديدة ۲
كَلِمَات جَديدة 2 كانتا لاتخافان من: از.....نمي ترسيدند قضاء: سپري كردن ، گذراندن الغابة: جنگل كانتا تنامان: مي خوابيدند معا: با هم فراش: يك تخت العشب: گياهان دون أن تصابا بأيّ ضرر: بدون اينكه دچار زيان و آسيبي شوند. كانت ...
كَلِمَات جَديدة ۱
كَلِمَات جَديدة 1 ذاتَ يَومٍ: روزى لِتصطادا: تا صيد كنند ضِفاف: كنارِ، كرانه ها أحد الجداول: يكي از جوي ها رَأتا: ديدند عَلى مَسافةٍ مِنْهُما: در فاصله اي از خودشان يَرتَفعُ عَن: از...... بلند مى شود يَهبِطُ إليها؛ به آن ...
آخرین ارسالی ها
دسته بندی وبلاگ