آموزش عربی برای گردشگری معهد الضاد لتعليم العربية للناطقين بغيرها في ايران A.L.I-Arabic Language Institute in Iran آموزش آکادمیک ، علمی و روشمند زبان بهره مند از اساتيد خبره و كار آزموده  برگزارى دوره ها در کوتاه ترین زمان با نتایج درخشان انضباط آموزشى و ادارى و كيفيت بالاى آموزشی برگزار كننده دوره هاى متنوع، منظم و مستمر  بهره مند از متد، شيوه نامه و كتب انحصاری لغه الضاد ، قواعدالضاد و معجم الضاد

حوار العُطلَةُ ۲ – با موضوع تعطیلات

حوار العُطلَةُ - با موضوع تعطیلات با زبان عربی و ترجمه فارسی

العُطلَةُ به معنای تعطیلات است و ویدئو ” العُطلَةُ ” ، مربوط به آموزش مکالمه فصیح است و مناسب سطح مقدماتی می باشد.

 


اطلاعات فیلم :

  • عنوان : العُطلَةُ ( تعطیلات )
  • زمان به دقیقه : ۰۴:۰۰ دقیقه
  • سطح : مقدماتی
  • ترجمه : آقای سهرابی


متن فیلم :  العُطلَةُ ( تعطیلات )

قصّةُ وليد معَ الإجازةِ: داستان ولید با تعطيلات.
ياي ياي إنَّها الإجازةُ يا سلام!: وای وای تعطیلاته! به به!
ماذا سأفعلُ يا تُرى؟!: راستی چیکار کنم؟!
فالإجازةُ طويلةٌ جداً و لكنِّي سعيدٌ: تعطیلات، بسیار طولانی است ولی من خوشحالم.
سوفَ ألعبُ طَوالَ الليلِ : در طول شب بازی می کنم
و لن أنامَ مبكِّراً فلا يوجدُ مدرسةٌ: و زود نمی خوابم، چون مدرسه نیست.
سوفَ أقضي إجازتي على الأريكةِ: تعطیلاتم رو روی مبل می گذرانم
 آكلُ الحلوياتِ و المثلَّجاتِ: و شیرینی و نوشیدنی های تگری می خورم.
و أشاهدُ التِّلفازَ : تلویزیون تماشا می کنم
و ألعبُ طوالَ اليومِ: و در طول روز بازی می کنم.
وليد حانَ وقتُ النَّومِ: ولید، وقت خوابه.
لا لا يا أمِّي أريدُ أن ألعبَ قليلاً إنها الإجازةُ: نه نه مامان می خوام یه کم بازی کنم، تعطیلاته دیگه.
حسناً و لكن لا تتأخَّرْ: باشه اما دیر نکن.
و قضى وليدُ أوَّلَ ليلةٍ أمامَ التلفازِ: ولید، اولین شب را جلوی تلویزیون گذراند.
يأكلُ و يشاهدُ العروضَ و الرسومَ المتحركةَ: می خورد و نمایش و کارتون تماشا می کرد.
حتَّى أشرقتْ شمسُ الصَّباحِ:  تا آنکه خورشید صبح طلوع کرد
 و هو لم ينمْ بعدُ: و او هنوز نخوابیده بود.
فذهبَ متثاقلاً إلى سريرِه : با بی حالی به تخت خوابش رفت
و غطَّ في نومٍ عميقٍ:  و در خوابی عمیق فرو رفت.
وليد هيَّا اِستيقظْ : ولید، یالا بیدار شو
ألا تريدُ اللعبَ معَ أختِك في المسبحِ خارجاً؟!: نمی خواهی با خواهرت، بیرون، در استخر بازی کنی؟!
يبدو أنكَ نِمتَ متأخراً: به نظر می آید دیر خوابیدی.
لم يسمعْ وليد أيَّ شيءٍ من نداءِ أمِّه: ولید، هیچ چیزی از صدای مادرش نشنید.
فخرجتِ العائلةُ للاستمتاعِ بوقتِها في الحديقةِ : اعضای خانواده برای لذت بردن از وقتشان به پارک رفتند
بينما وليد ينامُ في سباتٍ عميقٍ: در حالی که ولید به خوابی عمیق فرو رفته بود.
و عندما اِستيقظَ وليد كانَ الجميعُ نائماً: وقتی ولید بیدار شد همه خواب بودند.
فقضى ليلةً أخرى لوحدِه أمامَ التلفازِ: شبی دیگر را تنهایی جلوی تلویزیون گذراند.
يلعبُ بالألعابِ الإلكترونيةِ واحدةً تِلْوَ الأخرى : مشغول بازی های الکترونیکی، یکی بعد از دیگری بود
دونَ أن يشعرَ بالوقتِ:  بدون آنکه حواسش به زمان باشد.
حتى أشرقتْ شمسُ صباحِ اليومِ التالي : تا آنکه خورشید صبح روز بعد طلوع کرد
فذهبَ للنومِ متعَباً:  و خسته برای خوابیدن رفت.
وليد، هل تريدُ الذهابَ للشَّاطئِ؟: ولید، می خواهی به ساحل بروی؟
نريدُك أن تخرجَ معنَا و تستمتع: می خواهیم که با ما بیایی و لذت ببری.
يبدو أنَّك لم تنمْ جيداً كذلك: معلوم هست که دوباره خوب نخوابیدی.
حسناً ستكونُ المربِّيةُ في المنزلِ كي لا تبقى وحيداً : باشه مربی به خانه می آید تا تنها نباشی
و سنخرجُ بدونِك اليومَ:  و امروز بدون تو بیرون می رویم.
و على الشَّاطئِ قضتِ العائلةُ وقتاً ممتعاً جداً؛ باللعبِ بالرِّمالِ و أكلِ البوظةِ و الاسترخاءِ على الشَّاطئِ: خانواده با شن بازی و خوردن بستنی و استراحت، زمان بسیار دلپذیری را در ساحل گذراندند.
بينما وليد يغطُّ في سباتٍ عميقٍ: در حالی که ولید به خوابی عمیق فرو رفته بود.
و استمرَّ وليد؛ ولید ادامه داد؛
ينامُ نهاراً و يستيقظُ مساءً: روز می خوابید و شب بیدار می شد.
و فاته الكثيرُ من الأوقاتِ الممتعةِ معَ عائلتِه: و اوقات لذت بخش زیادی را با خانواده اش از دست داد.
و في أحدِ الأيامِ أصرَّتْ والدتُه على أن يستيقظَ من النومِ: روزی مادرش اصرار کرد که از خواب بیدار شود.
وليد، هيا استيقظْ سوفَ يأتي أصدقاؤك لقضاءِ اليومِ معَك: ولید، یالا بیدار شو دوستانت برای گذراندن امروز با تو، به اینجا می آیند.
يجبُ أن تستيقظَ لاستقبالِهم: باید برای پذیرایی از آنها بیدار بشی.
و جاءَ أصدقاءُ وليد مفعَمينَ بالحيويةِ و النشاطِ: دوستان ولید آمدند و سرشار از شادابی و نشاط بودند.
و قد أحضرُوا معَهم حيواناتِهم الأليفةِ : حیوانات اهلی شان را با خودشان آوردند
ليقضُوا اليومَ في اللعبَ معَ وليد:  تا امروز با ولید بازی کنند.
و لكن وليد كانَ متعَباً جداً : اما ولید خیلی خسته بود
و عندما قابلَهم قالَ لهم: و وقتی آنها را دید گفت:
أنا متعَبٌ أريدُ النومَ : من خسته هستم و می خوام بخوابم
اِذهبُوا الآنَ لا أريدُ اللعبَ معَكم:  الان بروید نمی خواهم با شما بازی کنم.
و في اليومِ التالي استيقظَ وليدُ مبكراً: ولید، روز بعد زود بیدار شد.
مرحباً يا أمي: سلام مامان
أهلاً يا وليد لقد خرجَ أصدقاؤك حزينینَ بالأمسِ من تصرُّفِك معهم: سلام ولید، دوستانت دیروز به خاطر رفتارت با آنها، ناراحت رفتند.
لقد قضيتَ اليومَ نائماً : امروز رو با خوابیدن گذراندی
و لم تستقبلْهم بشكلٍ جيِّدٍ:  و به خوبی از آنها استقبال نکردی.
نعم يا أمي أنا أعتذرُ لذلك: بله مامان من به خاطر اون معذرت می خوام.
سوفَ أنظِّمُ وقتي : زمانم را تنظیم می کنم
و سأخصِّصُ وقتاً للعبِ و التنزُّهِ و زيارةِ الأصدقاءِ: و وقتی را برای بازی، گردش و دیدن دوستان اختصاص میدهم.
فالإجازةُ ممتِعةٌ أكثر عندما نقضِيها معَ عائلتِنا و أصدقائِنا: وقتی که تعطیلات را با خانواده مان می گذرانیم، لذت بخش تر است.
سوفَ أذهبُ للاعتذارِ منهم : برای معذرت خواهی از آنها می روم
و سنقضي اليومَ نلعبُ في الحديقةِ:  و امروز را با بازی در پارک می گذرانیم.
النهايةُ، نرجو أن تكونُوا استمتعتم بقصتِنا اليومَ، :  پایان، امیدواریم که از داستان امروزمان لذت برده باشید،
نراكم في حلقةٍ قادمةٍ، إلى اللقاءِ: شما را در قسمت بعدی می بینیم، خدانگهدار
.

 


صفحات ما در فضای مجازی :

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *