حكاية جاك و نبتة الفاصوليا
داستان جك و لوبياى سحرآميز
الْحَلَقةُ الرّابِعَة
قسمت چهارم
- وَ لکِن هَذِه المَرَّة: اما این بار
- رَای: دید
- یَعزِفُ عَلی: می نوازد
- غیثارَة جَمیلَة: گیتاری زیبا
- سَأَجِدُ هذا الدَّخیل: این وارد شده را پیدا می کنم
- بِأَیِّ ثَمَنٍ: به هر قیمتی
- بَحثَ: جستجو کرد
- لَمْ یَجِدْهُ: او را پیدا نکرد، او را نیافت
- شَعَر بِالتَّعَب: احساس خستگى كرد
- بَعدَ ذلِک: پس از آن
- أَخذَ الغیثارَة: گیتار را گرفت
- تَسلَّل خارِجاً: به آهستگى خارج شد
- صَرخَتْ: فریاد زد
- ساعِدْنی: کمکم کن
- هذا الوَلدُ: این پسربچه
- یَسرِقُنی: مرا می دزدد
- یَأخُذُني مِنکَ: مرا از تو می گیرد
- إِستیقَظ: بیدار شد
- غَضِبَ للغایَة: بسیارعصبانی و خشمگین شد
- جَری نَحوَ………: به سوی…..دوید
- سَرقَ دَجاجَتي: مرغم را دزدید
- کیسُ الذَّهَب الخاصّ بی: کیسه طلاى مخصوص من
- سَأعاقِبُک علی أَفعالِک: تو را به خاطر کارهایت مجازات خواهم کرد
- کانَ یَمْلَؤهُ الغَضَبُ: خشم لبریزش مى كرد
- بِأَقصی سُرعَة لَدَیْهِ: با آخرین سرعتش
- ما إن نَزَل: به محض اینکه پايین آمد
- أَخَذ فَأساً کَبیراً: یک تبر بزرگ برداشت
پیشنها می کنیم که ویدئوهای زیر را دنبال کنید: