آموزش عربی برای گردشگری معهد الضاد لتعليم العربية للناطقين بغيرها في ايران A.L.I-Arabic Language Institute in Iran آموزش آکادمیک ، علمی و روشمند زبان بهره مند از اساتيد خبره و كار آزموده  برگزارى دوره ها در کوتاه ترین زمان با نتایج درخشان انضباط آموزشى و ادارى و كيفيت بالاى آموزشی برگزار كننده دوره هاى متنوع، منظم و مستمر  بهره مند از متد، شيوه نامه و كتب انحصاری لغه الضاد ، قواعدالضاد و معجم الضاد

داستان جك و لوبياى سحرآميز به زبان عربی بخش اول + فیلم

حكاية جاك و نبتة الفاصوليا
داستان جك و لوبياى سحرآميز

الْحَلَقةُ الأولى
قسمت اول


شکل صحیح لغات به همراه ترجمه فاسی :

    • نبتة الفاصولیا: گیاه (دانه) لوبیا
    • کان هناک: بود
    • کان یعیش: زندگی می كرد
    • لم یکن لدیهما أی دخل: منبع درآمدی نداشتند
    • کان یبیع: می فروخت
    • کل ممتلکاتهما: همه ی داراییشان
    • لیحصل علی: تا به دست آورد
    • لم یبق لدیهما إلّا بقرة: فقط برایشان یک گاو مانده بود
    • للغایة: بسیار
    • تعطیهما: به آن ها می داد
    • کانا ینامان: می خوابیدند
    • في شدّة الجوع: با گرسنگی زیاد
    • کان یحمل: حمل می کرد، می بُرد
    • فکّرت في فکرة: در فکر فرو رفت، یه فکری کرد

شکل صحیح لغات به همراه ترجمه فاسی :

    • طلبت منه: از او خواست
    • ‏ رجلا عجوزا غریب المظهر: پیرمردى با ظاهرى عجيب
    • إلی أین تأخُذُ : به کجا می بری؟
    • لست مضطرّا : مجبور نیستی‏
    • لکنها کانت تحتاج أن تأکل: ولی اون نیاز داشت که بخوره
    • لم یکن لدیهما : نداشتند‏
    • أعطني : به من بده

 

    • سأشتریها: آن را می خرم
    • فماذا ستعطینی في المقابل: در مقال به من چه می دهی؟
    • أخبرني: مرا باخبر کن
    • صفقةمميزة:معامله اى منحصر به فرد ‏

 

    • ما هی: چیست؟
    • خمسة حبات فاصولیا سحریة: پنج دانه لوبیا سحرآمیز
    • إرتبک للغایة: بسيار مضطرب شد
    • ضخمة: بزرگ
    • هی لاتشبه أبدا: اصلا شبیه نیست
    • ماذا سأفعل بها: باهاش چکار کنم؟

 

    • لیست: نیست
    • فعلا؟!:واقعا؟!
    • ما فائدتها: چه فائده ای داره؟
    • إذا قمت بزرعها: اگه اونو بکاری
    • المساء: شب
    • تکون وصلت إلی: رسيده است به

شکل صحیح لغات به همراه ترجمه فاسی :

    • إقتلع: از جا كند
    • استبدل ب: معاوضه كرد با…
    • أهنّئک علی: …به تو تبریک می گم‏
    • الرابحة: سودمند
    • متحمسا: با اشتیاق
    • لیخبر والدتها: تا به مادرش خبر بده
    • عما حدث: از آنچه شده
    • عودة: برگشتن
    • ابتسم:لبخند زد
    • أخرج: بیرون آورد
    • الجیب: جیب
    • أنظری: نگاه کن
    • بالتاکید: حتما
    • یا لک من أحمق: چقدر تو احمقی!‏
    • استشاطَ غَضباً: عصبانى شد
    • ألقت: پرت کرد، انداخت
    • لاأصدّق ما فعلت: كارى رو كه كردى باور نمی کنم
    • صعد مسرعا: به سرعت بالا رفت
    • شرع بالحزن: ناراحت شد
    • ظلّ یحدث نفسه: همچنان با خودش صحبت می کرد
    • کیف کنت بهذه الحماقة: چطور اينقدر احمق بودم
    • ظل یبکی: به گریه کردن ادامه داد
    • نام: خوابید
    • تناول العشاء: خوردن شام
    • کانت تبدو: به نظر می رسید

 


ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *