آموزش عربی برای گردشگری معهد الضاد لتعليم العربية للناطقين بغيرها في ايران A.L.I-Arabic Language Institute in Iran آموزش آکادمیک ، علمی و روشمند زبان بهره مند از اساتيد خبره و كار آزموده  برگزارى دوره ها در کوتاه ترین زمان با نتایج درخشان انضباط آموزشى و ادارى و كيفيت بالاى آموزشی برگزار كننده دوره هاى متنوع، منظم و مستمر  بهره مند از متد، شيوه نامه و كتب انحصاری لغه الضاد ، قواعدالضاد و معجم الضاد

نورة (۱) + متن و ترجمه

نورة + متن و ترجمه بخش 1

ویدئو “نورة (۱) ” ، مربوط به آموزش مکالمه فصیح است و مناسب سطح پیشرفته می باشد. داستان در مورد دختری به نام نورة است که مادرش را خیلی دوست دارد و می داند او عاشق گل است به همین خاطر دوست دارد زیباترین دسته گل در دنیا را به مادرش هدیه دهد. در این داستان به دنیای خیالی نورة سفر می کنیم و با او در این مسیر همراه می شویم.


اطلاعات فیلم :

  • عنوان : نورة (۱)
  • زمان به دقیقه : ۰۲:۵۰ دقیقه
  • سطح : پیشرفته
  • مترجم: آقای سجاد سهرابی


متن فیلم : نورة

جاءَ المَساء: شب شد

و حانَ مَوعِدُ الحِكايَة: و وقت داستان فرا رسید

فَتَعَالَوا و اسمَعُوا: پس بیایید و بشنوید

و أَنت قَبلَ أَن تَنام: و تو آهای ماه قبل از اینکه بخوابی

اِسمَع يا قَمَر حكايةَ النَّاسِ و الحَيَواناتِ و الشَّجَر: به داستان مردم، حیوانات و درختان گوش بده

هَل أنتَ مُستَعِدٌّ لِلسَّفَر يا قمر؟: ماه تو برای سفر آماده ای؟

أَنَا؟ أُسافِر؟ مَعَ مَن؟ إِلَى أَين؟: من؟ سفر کنم؟ با کی؟ به کجا؟

نُسافِرُ مَعَاً إِلَى عالَمِ الخَيال مَعَ نُورَة: با هم به دنیای خیالی نوره سفر کنیم

نُورَة طِفلَةٌ ذَاتُ خَيالٍ واسِع: نوره کودکی دارای رویای عمیقی است

فِي لَحظَةٍ تُسافِرُ بِأَفكارِها إلى الخَيال: در لحظه ای با افکارش به رویا سفر می کند

ثُمَّ تَعُودُ فِي لحظة : بعد در یک لحظه برمی گردد

تَتَصَوَّرُ حِكايَةً أَبطالُها الفَراشاتُ و الطُّيُورُ و الغُيُومُ و الشَّمسُ و النُّجُومُ و القَمَر: و داستانی را تصور می کند که قهرمانانش پروانه ها، پرندگان، ابرها، خورشید، ستارگان و ماه است

أنا القمر أنا بَطَل: من همون ماهم من قهرمانم

تَحكِي نورة حكاياتِها بِكَلَماتٍ جَمِيلَةٍ تُفرِحُ مَن يَسمَعُها:نوره داستان هایش را با کلماتی زیبا بیان می کند و کسی که آن ها را می شنود را شاد می کند .(باعث خوشحالی هر کسی می شود که آن را می شنود.)

فَيُسافِرُ مَعَها إلى عَالَمِ الخَيال: و با آن ها به دنیای خیال سفر می کند

نورة تُحِبُّ أُمَّها كَثِيراً : نوره مادرش را خیلی دوست دارد

و نورة تَعرِفُ أَنَّ أُمَّها تُحِبُّ الأَزهارَ كَثِيراً :و نورة می داند که او گل ها را خیلی دوست دارد

لِذَلِكَ أَحَبَّتْ أَنْ تُهدِيَها أَجمَلَ باقَةِ أَزهارٍ في الدُّنيا: به همین خاطر دوست دارد زیباترین دسته گل در دنیا را به مادرش هدیه دهد

خَرَجَتْ نورة إلى الحَدِيقَة: نوره به سمت باغ رفت

و رَأَتِ الفَراشَة المُلَوَّنَة تَطِير مِن زَهرَةٍ إلى أُخرَى: و پروانه رنگارنگ را دید که از روی یک گل روی یک گل دیگر می پرد

فَسألَتْها: از پروانه پرسید:

أَيَّتُها الفراشة أَينَ أَجِدُ أَجمَلَ باقَةِ أَزهارٍ فِي الدُّنيا : ای پروانه، کجا قشنگترین دسته گل دنیا را پیدا کنم

حَتَّى أُقَدِّمَها إلى أُمِّي؟: تا آن را به مادرم تقدیم کنم؟

قالَتِ الفراشة: پروانه گفت:

كُلُّ الأَزهارِ جَمِيلَة: همه گل ها قشنگ هستند

ثُمَّ رَفرَفَتْ بِجَناحَيْها المُلَوَّنَين: و بعد با دو بال رنگارنگش پرواز کرد

و طارَتْ بَعِيدَاً: و دور شد(به سمتی دور پرواز کرد)

فَكَّرَتْ نورة فِيما قالَتْهُ لَها الفراشةُ:نوره به آنچه که پروانه به او گفت فکر کرد

نَعَم كلُّ الأزهارِ جميلة بله همه گل ها قشنگ هستند

و مع ذَلِكَ سَتَكُونُ باقة نورة أجملَ باقةِ زَهرٍ في الدنيا: و اینطور دسته گل نوره زیباترین دسته گل دنیا خواهد شد

أجملُ باقةِ زهرٍ في الدُّنيا! مِن أَين سَتَأتِي بِها؟: زیبا ترین دسته گل دنیا! از کجا می آورد؟

مِن حديقةٍ في خيالِها: از یک باغ در رویایش

حديقةٍ في خيالِها! لَم أَفهَمْ كَيف؟: یک باغ در رویایش! نفهمیدم چطور؟

عادَتْ نورة إلى البَيت تَحمِل في يَدِها باقةً مِن أزهارٍ مُلَوَّنَة :نوره به خانه برگشت و در دستش گل های رنگارنگی بود

و تُخَبِّئُ في رأسِها حكايةً جميلة: در سرش داستانی زیبا را پنهان می کرد.

أَسرَعَتْ إلى أُمِّها : نوره به سمت مادرش شتافت

فَقَدَّمَت إلَيها الباقة :و دسته گل را به او تقدیم کرد

فَرِحَتِ الأُمُّ و قالت: مادر خوشحال شد و گفت:

ما أجملَ هَذِهِ الأزهار: این گل ها چقدر قشنگ هستند

فَسَأَلَتها نورة: از مادرش پرسید:

هَل أَعجَبَتْكِ تِيجْانُ النجوم عَلَى رُؤُوسِ الأزهار؟: از تاج های ستاره ای روی گل ها خوشت آمد؟

اِبتَسَمَتِ الأُمُّ:مادر لبخندی زد

و نَظَرَت إلى عَينَي اِبنَتِها:و به چشمان دخترش نگاه کرد

فَقَد عَرَفَت أنَّ نورة أَلَّفَت حكاية:و فهمید نوره داستانی را درست کرده

فيها تيجانٌ على رؤوسِ الأزهار: که در آن تاج هایی روی گل هاست

.

 


صفحات ما در فضای مجازی :

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *