آموزش عربی برای گردشگری معهد الضاد لتعليم العربية للناطقين بغيرها في ايران A.L.I-Arabic Language Institute in Iran آموزش آکادمیک ، علمی و روشمند زبان بهره مند از اساتيد خبره و كار آزموده  برگزارى دوره ها در کوتاه ترین زمان با نتایج درخشان انضباط آموزشى و ادارى و كيفيت بالاى آموزشی برگزار كننده دوره هاى متنوع، منظم و مستمر  بهره مند از متد، شيوه نامه و كتب انحصاری لغه الضاد ، قواعدالضاد و معجم الضاد

حوار النَّاسُ و الأماکِنُ ۳ – مردم و اماکن

حوار النَّاسُ و الأماکِنُ 3 - مردم و اماکن در زبان عربی

النَّاسُ و الأماکِنُ به معنای مردم و مکان ها است و ویدئو ” النَّاسُ و الأماکِنُ” ، مربوط به آموزش مکالمه فصیح است و مناسب سطح مقدماتی می باشد.

 


اطلاعات فیلم :

  • عنوان : النَّاسُ و الأماکِنُ ( مردم و مکان ها)
  • زمان به دقیقه : ۰۵:۱۶ دقیقه
  • سطح : مقدماتی
  • ترجمه : آقای سهرابی


متن فیلم : النَّاسُ و الأماکِنُ ( مردم و مکان ها)

ما هذا يا ابي؟اينجا چيه پدر؟
لماذا كلُّ هذا الازدحامِ؟
چرا این همه  شلوغی هست؟
نحنُ لا نستطيعُ أن نذهبَ إلى موعدِنا في الموعدِ المحددِ: ما نمی تونیم سر وقت به محل قرارمون برسیم.
هي المدينةُ يا بُنَي، شهر هست دیگه پسرم،
لو كنَّا نعيشُ في قريةِ أجدادِكَ،
اگر تو روستای پدربزرگت زندگی می کردیم،
لما كانَ هذا الازدحامُ:
این شلوغی نبود.
المدينةُ مليئةٌ بالبيوتِ و السياراتِ و الناسِ و المصانعِ و الأعمالِ الكثيرةِ التي تسببُ الازدحامَ: شهر پر از خونه ها، ماشین ها، مردم، کارخونه ها و کار های زیادی هست که باعث شلوغی می شود.
فالناسُ بجانبِ بعضِها البعضِ، پس مردم کنار یکدیگر هستند
أمَّا في قريةِ أجدادِكَ فهي تكونُ الأجواءُ مريحةً،
اما در روستای پدربزرگت هوا خوبه
الطرقُ واسعةً، البيوتُ متباعدةً:
راه ها عریضه و خونه ها از هم فاصله دارند.
كما سترى بعدَ قليلٍ عندما نزورُ هذه القريةَ الجميلةَ: همانطور که کمی بعد می بینی، وقتی که این روستای زیبا رو ببینیم.
كم أنا متشوقٌ للوصولِ إليها و رؤيتِها يا أبي: من چقدر مشتاقم که به روستا برسیم و اونو ببینیم بابا!
هَيَّا هيَّا فَلْنَستعجلْ لنصلَ باكراً و نستمتعَ بوقتِنا: بزن بریم باید عجله کنیم تا زود برسیم و از وقتمون لذت ببریم.
الحمدُ للهِ قد وصلْنا أخيراً
خدا رو شکر بالاخره رسیدیم
هيا لندخلَ عندَ أجدادِكَ و نرتاحَ و نشربَ شيئاً ساخناً: یالا بریم پیش پدربزرگت، استراحت کنیم و یه چیز گرم بنوشیم.
ما شاءَ اللهُ ما أجملَ هذه القريةَ يا أبي!
 ما شاء الله این روستا چقدر قشنگه بابا!
هواؤُها نظيفٌ، أشجارُها كثيرةٌ، بيوتُها متباعدةٌ: هواش تمیزه، درختانش زیاده و خونه هاش از هم فاصله دارند.
نستطيعُ أن نلعبَ و نتسلى و نمرحَ و نستنشقَ الهواءَ النظيفَ العليلَ يا أبي: می تونیم بازی کنیم، سرگرم بشیم، خوش بگذرونیم و هوای تمیز و تازه تنفس کنیم بابا.
كم أحببتُ هذا المكانَ و كم أتمنى أن أسكنَ فيه: چقدر دوست دارم اینجا رو و چقدر آرزو دارم اینجا زندگی کنم.
هذا صحيحٌ يا بُنَيَّ أشجارُها جميلةٌ و كثيرةٌ درسته پسرم درختانش قشنگ و زیاد هستند،
هواؤُها عليلٌ، العيشُ فيها ممتعٌ:
هواش تازه و زندگی در اون لذت بخشه.
لكن هناك مشكلةٌ وحيدةٌ يا بني إنَّها قِلَّةُ الخدماتِ: اما یه مشکلی هست پسرم و اون کمبود خدماته.
المدينةُ تَتَوَفَّرُ فيها الخدماتُ بشكلٍ أفضل: خدمات در شهر به شکل بهتری فراهم هست.
ففيها كلُّ الدوائرِ الحكوميةِ من مدارسَ أكثرَ و جامعاتٍ و مستشفياتٍ: همه اداره های دولتی در شهر هست از جمله مدرسه های بیشتر، دانشگاه ها و بیمارستان ها.
أما القريةُ ففيها خدماتٌ أقلُّ بكثيرٍ منَ المدينةِ: اما خدمات در روستا نسبت به شهر به مراتب کمتر هست.
فعلا القريةُ جميلةٌ جداً! ياه!!
روستا واقعا خیلی قشنگه وای!!
ما أهداها! و ما أروعُها! و ما أجملَ هواءَها و ما أحلى أشجارَها: چقدر آرومه! چقدر جذابه! چقدر هواش خوبه! و چقدر درختانش قشنگه!
لكن انتهتْ زيارتُنا عندَ أجدادي و سنذهبُ الآنَ: اما دیدار ما از پدربزرگ تموم شد و الان میریم.
سأسألُ أبي أينَ سنذهبُ؟
از بابام می پرسم که جا میریم؟
لابُدَّ أنه يحضرُ لي مفاجأةً جميلةً: باید یه غافلگیری قشنگی برام آماده کرده باشه.
هل تَوَدُّونَ معرفتَها؟ تعالَوا معي: می خواید اونو بدونید؟ با من بیاید.
و الآنَ بعدَ أنْ زُرْنا هذه القريةَ الجميلةَ أينَ سنذهبُ يا أبي؟: الان بعد از اینکه این روستای قشنگ رو دیدیم، کجا میریم بابا؟
سنذهبُ إلى الصحراءِ
به صحرا میریم
كَيْ أُرِيَكَ الأماكنَ الطبيعيةَ التي في وطنِنا، الأردنِ الحبيبِ: تا جا های طبیعی که در کشور ما، اردن دوست داشتنی، هست رو به تو نشون بدم.
لقد زُرْنا القريةَ
از روستا دیدن کردیم،
و رأينا أشجارَها الكثيرةَ، بيوتَها المتباعدةَ و هواءَها النظيفَ: درختان زیاد، خونه های با فاصله از هم و هوای تمیزش رو دیدیم.
أمَّا الآنَ سنذهبُ إلى الصحراءِ
اما الان به صحرا میریم
و نتعرَّفُ إلى أجزائِها و مُكَوِّناتِها هَيَّا اِصعَدْ يا بُنَيَّ؟: و با جزئيات اون آشنا میشیم یالا سوار شو پسرم.
ماذا يا أبي؟
چی بابا؟
إنَّها خاليةٌ تقريباً منَ السُّكانِ و البيوتِ و الحيواناتِ و الكائناتِ ما هذا؟! أ هذه هي الصَّحراءُ؟!: تو صحرا نه مردمی هست، نه خونه ای و نه حیواناتی، این چیه؟! این همون صحراست؟!
هذا صحيحٌ يا بني، این درسته پسرم
قد تَحَدَّثْنا عنِ المدينةِ و ازدحامِها و القريةِ و أشجارِها الكثيفةِ و الجميلةِ:
درباره شهر و شلوغی اش و روستا و درختان متراکم و قشنگ اون صحبت کردیم.
أمَّا الباديةُ أوِ الصَّحراءُ فإنَّ الناسَ يعيشونَ فيها ببيوتٍ منَ الشَّعرِ أيْ خيام: اما مردم در صحرا در چادر زندگی می کنند.
و يربونَ فيها الأغنامَ
 و گوسفند پرورش می دهند
 لكنَّهم يعيشونَ متفرقينَ جداً بعيدينَ عن بعضِهِم: اما خیلی پراکنده و دور از هم زندگی می کنند.
و يقومونَ بالتنقلِ و التِّرحالِ كلَّ فترةٍ و أخرى
بعد از مدتی کوچ می کنند
حيثُ أنَّ بيوتَ الشعرِ إنها متنقلةٌ: طوری که چادر ها قابل جا به جایی هستند.
إذاً أهلُ الباديةِ يعملونَ بِرَعي الأغنامِ
صحرانشینان مشغول چرای گوسفندان هستند
 فماذا يعملُ أهلُ القريةِ يا أبي
پس ساکنان روستا چه کار می کنند بابا
لماذا يعملونَ ليسَ لديهم مكانٌ لرعي الأغنامِ؟: و جایی برای چرا گوسفندان ندارند؟
أهلُ القُرى يا بني يعملونَ بالزراعةِ
اهالی روستا کارشان کشاورزی است
و أهلُ المدنِ، التي تكثُرُ سكانُها، يعملونَ بالتجارةِ و الصناعةِ و المِهَنِ الأخرى: و شهرنشینان، که جمعیتشان بیشتر است، در تجارت، صنعت و شغل های دیگر کار می کنند.
هيا الآنَ لنذهبَ إلى مدينتِنا الجميلةِ: یالا الان باید بریم به شهر قشنگ خودمون.
و أخيراً بعدَ يومٍ طويلٍ عُدنا إلى بيتِنا في مدينتِنا الحبيبةِ
و بالاخره بعد از یه روز طولانی به خونه خودمون در شهر دوست داشتنی برگشتیم
هيا هيا يا بني لندخلَ إلى البيتِ: یالا پسرم بریم تو خونه.
صحيحٌ يا أبي قد كانَ يوماً متعباً لكنَّهُ جميلٌ جداً: درسته بابا روز خسته کننده ای بود اما خیلی قشنگ بود.
فقد استمتعتُ و تعلمتُ أنَّ السكانَ الأردني يعيشونَ إما في مدينةٍ
لذت بردم و یاد گرفتم که مردم اردن یا در شهر زندگی می کنند،
تكثرُ فيها السكانُ و السياراتُ و الدخانُ و دخانُ المصانعِ: که جمعیت، ماشین ها و دود کارخونه های اون زیاد هست.
و هناكَ أيضاً أناسٌ يعيشونَ في قريةٍ
یا در روستا زندگی می کنند
تكثرُ أشجارُها و هواؤُها نظيفٌ و بيوتُها متباعدةٌ: که درختان، هوای تمیز و خونه های با فاصله از هم آن، زیاد هست.
أما أهلُ الباديةِ فإنهم يعيشونَ في بيوتٍ منَ الشعرِ المتنقلةِ
یا صحرانشین هستند که در چادر زندگی می کنند
و يعملونَ برعي الأغنامِ: و مشغول چرای گوسفندان هستند.
كم كان يوماً جميلاً و رائعاً يا أبي! شكراً لكَ: چه روز قشنگ و جالبی بود بابا! ممنونم ازت.
عفواً يا بني و الآنَ هيا لندخلَ ننامَ و نرتاحَ
خواهش می کنم پسرم الان بریم که بخوابیم و استراحت کنیم
 فأنا أشعرُ بالنعاسِ و التعبِ الشديدِ هيا: چون من خواب آلود و خیلی خسته هستم یالا.
.

 


صفحات ما در فضای مجازی :

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *