آموزش عربی برای گردشگری معهد الضاد لتعليم العربية للناطقين بغيرها في ايران A.L.I-Arabic Language Institute in Iran آموزش آکادمیک ، علمی و روشمند زبان بهره مند از اساتيد خبره و كار آزموده  برگزارى دوره ها در کوتاه ترین زمان با نتایج درخشان انضباط آموزشى و ادارى و كيفيت بالاى آموزشی برگزار كننده دوره هاى متنوع، منظم و مستمر  بهره مند از متد، شيوه نامه و كتب انحصاری لغه الضاد ، قواعدالضاد و معجم الضاد

حكايَة الدَّجاجَةُ الحَمراءِ الصَّغيرَةِ ۴

حكايَة الدَّجاجَةُ الحَمراءِ الصَّغيرَةِ

كارتون جذاب مرغ قرمز كوچك

الحلقة الرّابِعة

قسمت چهارم و پایانی

بَعدَ ما إنتَهَت: پس از این که به پایان رسید.‏
طَحْنُ القَمحِ إلی دَقیق: آسياب کردن گندم و تبديل آن به آرد
کَی أطْحَنَ القَمْح: تا گندم را آرد کنم.‏
فَقَد إقتَرَب مَوعِدُ الحَلْب جِدّا: چون زمان دوشیدن شیر خيلى نزدیک است.
فَقَد إقترب جدا موعد العشاء: چون موقع شام خيلى نزدیک است.‏
قامَت بِطَحنِ القَمح إلی دَقیق: به آرد كردن گندم پرداخت.
‏… أن تَخبِزَ بِدَقیقٍ خُبزاً: …که با آردى نانى بپزد.‏
‏ أعطَتْ أصدقاءَها فرصةً أَخری لِمُساعدَتِها: به دوستانش فرصتی دیگر برای کمک ‏کردن داد.‏
کی أخبِزَ: تا نان بپزم.‏
أنا لاأعرِفُ کَیفَ أخبِز: من نمی دانم چگونه نان بپزم.‏
‏ فَخَبزَ: پس نان پخت.‏
عندما نَضَجَ: هنگامی که پخت.‏
فی وقتٍ قَصیر: در زمانی کوتاه‏
جاءَ وقتُ تقطیعُ الخبزِ و أکلِهِ: زمان برش نان و خوردن آن رسید.‏
تَرَکتْهُ یَبرُد قَلیلاً: آن را رها کرد تا کمی خنک شود. ‏
نَظرتْ حولَها فلَم تَجِد أحَداً: به اطرافش نگاه کرد و کسی را نیافت.‏
کَی آکُلَ الخُبزَ: تا نان بخورم.‏
أنا سأفعلُ: من انجام خواهم داد.‏
لن تَفعَلوا: انجام نخواهيد داد.‏
لقَد عَمِلتُ وَحدي و احصُلُ علَی المُکافَأَة: به تنهایی كار كردم و پاداش را به دست مي آورم.

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *