آموزش عربی برای گردشگری معهد الضاد لتعليم العربية للناطقين بغيرها في ايران A.L.I-Arabic Language Institute in Iran آموزش آکادمیک ، علمی و روشمند زبان بهره مند از اساتيد خبره و كار آزموده  برگزارى دوره ها در کوتاه ترین زمان با نتایج درخشان انضباط آموزشى و ادارى و كيفيت بالاى آموزشی برگزار كننده دوره هاى متنوع، منظم و مستمر  بهره مند از متد، شيوه نامه و كتب انحصاری لغه الضاد ، قواعدالضاد و معجم الضاد

کارتون داستان شیر و موش – با ترجمه فارسی

کارتون داستان شیر و موش به عربی - با ترجمه فارسی

کارتون داستان شیر و موش به عنوان یک ابزار کمک آموزشی جهت یادگیری آموزش زبان عربی معرفی می شود. ویدئو ” قصةُ الأسدِ و الفأرِ ” ، مربوط به آموزش مکالمه فصیح است و مناسب سطح مقدماتی می باشد.

 


اطلاعات فیلم :

  • عنوان : قصةُ الأسدِ و الفأرِ ( داستان شیر و موش )
  • زمان به دقیقه : ۰۳:۳۰ دقیقه
  • سطح : مقدماتی
  • ترجمه : آقای سهرابی


متن فیلم :

قصةُ الأسدِ و الفأرِ ( داستان شیر و موش )

في يومٍ منَ الأيامِ كانَ هناكَ أسدٌ ينامُ في عرينِه: روزی یک شیر در بیشه (لانه) اش خواب بود.
و كانَ الفأرُ يلعبُ بالقربُ منه: و موش نزدیک شير بازی می کرد.
بدأَ الفأرُ الصّغيرُ يقفزُ فوقَه صعوداً و نزولاً: موش کوچک شروع به بالا و پایین پریدن روی شیر کرد.
و هذا أيقظَ الأسدَ سريعاً: این کار، شیر را سریع بیدار کرد.
و بينما كانَ الأسدُ غاضباً منَ الفأرِ الصغيرِ: هنگامی که شیر از موش کوچک عصبانی بود.
أمسكَ الأسدُ بالفأرِ و قالَ: شیر، موش را گرفت و گفت.
أيها الفأرُ الصغيرُ كيفَ تجرأُ على إيقاظي؟ سأقتلُكَ: موش کوچک چجوری جرأت می کنی منو بیدار کنی؟ تو رو می کشم.
كان الفأرُ خائفاً و توسّلَ للأسدِ: موش ترسان بود و از شیر التماس کرد.
أعتذرُ منكَ أيها الملكُ لا تقتلني أرجوكَ: معذرت می خوام پادشاه، منو نکش، از تو خواهش می کنم.
فأنا مخلوقٌ صغيرٌ دعني أذهبُ و سأسدي لكَ خدمةً ذاتَ يومٍ بسببِ عفوكَ عن حياتي: من آفریده ای کوچک هستم بذار برم و يه روزی به خاطر بخشش تو، کاری برات انجام میدم.
كان الأسدُ مستمتعاً بسماعِ ذلكَ و قالَ: شیر از شنیدن آن، لذت می برد و گفت.
بماذا يمكنهُ أن يساعدني؟!: در چه کاری این موش شاید بتونه به من کمک کنه؟!
و سمحَ له بالذّهابِ: اجازه داد که برود.
بعدَ بضعةِ أيامٍ كان الأسدُ يسيرُ في الغابةِ: چند روز بعد شیر در جنگل راه می رفت.
و وجدَ نفسَهُ عالقاً في شبكةِ الصّيادِ: و خود را آویزان در تور شکارچی یافت.
أخذَ الأسدُ يزأرُ و يلتفُّ محاولاً للخروجِ منَ الشبكةِ: شير شروع به غریدن (داد زدن) کرد، دور خودش می پیچید و سعی می کرد از تور خارج شود.
لكنَّه كان فاشلاً في كلِّ محاولةٍ: اما در هر بار تلاش، شکست می خورد.
كان الأسدُ في أَمَسِّ الحاجةِ للمساعدةِ: شير، نیاز مبرمی به کمک داشت.
ساعدوني ساعدوني: کمکم کنید، کمکم کنید.
سمعَ الفأرُ زئيرَ الأسدِ و قال: موش غرش (صدای) شیر را شنید و گفت.
لا تقلقْ يا صديقي سأنقذُكَ: نگران نباش دوست من، نجاتت میدم.
جمعَ الفأرُ جميعَ أصدقائهِ و قالَ لهم: موش همه دوستانش را جمع کرد و به آنها گفت.
يجبُ علينا جميعاً مساعدةُ صديقي لكي نحرّرَه: همه ما باید به دوستم کمک کنیم تا او را آزاد کنیم.
قامَ الفأرُ و أصدقاؤهُ بقطعِ الشبكةِ و حرّروا الأسدَ: موش و دوستانش تور را بریدند و شیر را آزاد کردند.
هربَ الأسدُ و شكرَ الفأرَ: شیر فرار کرد و از موش تشکر کرد.
و منذُ ذلكَ اليومِ أصبحا صديقَينِ حميمَينِ: از آن روز، دو دوست صمیمی شدند.
مثلما أصبحَ الفأرُ الصغيرُ صديقاً للأسدِ: همانگونه كه موش کوچک، دوست شیر شده بود.
و ساعدَ كلٌّ منها الآخرَ في النّهايةِ: در پایان، هر کدام از آن دو، دیگری را کمک کرد.
يجبُ علينا مساعدةُ الآخرينَ أيضاً: ما هم باید به دیگران کمک کنیم.
و ذلكَ لأنَّ الصديقَ عندَ الضيقِ: چون دوست در هنگام سختی است (هنگام سختی و تنگنا خودش را نشان می دهد.)

.

 


صفحات ما در فضای مجازی :

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *