كَلِمَات جَديدة 4
كَلِمَات جَديدة 4 إلتَقَطَ: برداشت اللآلئ: مرواريد ها كانَ قَدْ خَبَّأَهُ: آن را پنهان كرده بود القَصَب: نى وَضَعَهُ: آن را قرار داد على كَتِفِهِ: بر روي شانه اش إختَفى: ناپديد شد أرسَلَتْ: فرستاد البلدَة: روستا لِتَشْتَريا: تا بخرند إبَر: سوزن ها خُيوط: نخ ها…
مفردات و إصطلاحات 2
مفردات و إصطلاحات المِهَن(حرفه و فن) ابزار: أَدَوَات اتو شویی: مَکوی اره برقی: مِنشَار کهرَبائي اره: مِنشار استاد دانشگاه: أُستاذ جامعيّ استاندار: مُحافِظ إسکنه: إزمیل افسر: ضابِط انبردست: زَردِیَّة انبر قفلی: مِفتَاحُ رَبط انگشتانه: کُشتُبان/ قِمعُ خِیاطَة آجر: آجُرّ/طُوب/طابُوق آچار: مفتاحُ شَقّ آرایشگر(زنان): مُزَیِّنةُ شَعر…
حكايَة لَيلى و الذِّئْب 8
حكايَة لَيلى و الذِّئْب داستان شنل قرمزی الحلقة الثّامِنة قسمت هشتم (پایانی) بَطنُهُ مَملوءٌ: شكم او پر است. و هَذَا يَعْنِي أنَّهُ قَد يَكُونُ إبْتَلَعَ لَيلى وَ جَدَّتَها: و اين به آن معناست كه او شايد ليلا و مادربزرگش را خورده باشد. أَخَذَ مِقَصَّ الجدّةِ العَجوزِ:…
حكايَة لَيلى و الذِّئْب 7
حكايَة لَيلى و الذِّئْب داستان شنل قرمزی الحلقة السّابعة قسمت هفتم وَصَلَتْ: رسید جِئتُ لِزیارَتِکِ: برای دیدار تو آمدم أُدخُلي: وارد شو البابُ مَفتوح: در باز است مِسکینَة جَدَتي: بیچاره مادربزرگم لَقَد تَغَّیَرَ صَوتُها:صدایش تغییر کرده است سَأدخلُ: وارد خواهم شد. أحضَرتُ لَکِ باقَةً…
حكايَة لَيلى و الذِّئْب 6
حكايَة لَيلى و الذِّئْب داستان شنل قرمزی الحَلَقةُ السّادِسَةُ قسمت ششم مَنْ هُناكَ؟ كي آنجاست؟ إفتَحي: باز كن. أنا حَفيدَتُكَ: من نوه تو هستم. أَحضَرتُ: آوردم. جِئْتِ لِزيارَتي أخيراً: بالاخره به ديدنم آمدى؟ إِدْفَعي البابَ بِقُوَّةٍ: در را محكم فشار بده. أُدخُلي: وارد شو. سَتَفْرَحُ: خوشحال…
حكايَة لَيلى و الذِّئْب 5
حكايَة لَيلى و الذِّئْب داستان شنل قرمزی الحَلَقةُ الخامِسَةُ قسمت پنجم كُلُّ الحَقِّ عَلى أَجدادِ الذِّئابِ الَّذِينَ كانوا يَفعَلونَ أَشياءَ سَيِّئَةً دائماً: همش تقصیر اجداد گرگ هايي است كه هميشه كارهاي بد مي كردند. حَتَّى لَوْ كانَ هُناكَ ذِئبٌ جَيِّدٌ فَلَنْ يُصَدِّقَهُ أَحَدٌ: حتى اگر يك…
حكايَة لَيلى و الذِّئْب 4
حكايَة لَيلى و الذِّئْب داستان شنل قرمزی الحلقة الرابعة قسمت چهارم ذَهَبَ أَخیراً هَذا الصَّیّاد: بالاخره این شکارچی رفت. لقد کادَ یُغمَی عَلَیَّ حینَما شاهَدْتُ بُندُقیَتَهُ: هنگامی که تفنگ او را دیدم نزدیک بود بیهوش شوم. عَلی کُلِّ حالٍ ما یُهِمُّني: به هر حال برايم مهم…
حكايَة لَيلى و الذِّئْب 3
حكايَة لَيلى و الذِّئْب داستان شنل قرمزی الحلقة الثالثة قسمت سوم سَأعِدُّ هَذهِ الحَلوى لِلأَولادِ: اين شيريني و براي بچه ها درست مى كنم فَتَعالَيْ فَكُلي واحِدة:پس بيا و يه دونه بخور شُكراً لَكَ يا خالَة: ممنون خاله أَعتَذِرُ إِلَيكِ لِأَنَّ….:ازت معذرت مي خواهم چون…. تَعالَيْ…
ترجمه داستان شنل قرمزی بخش دوم/ فیلم
کتاب شنل قرمزی نوشته ود پراکاش چاولا یکی از داستانهای مجموعه 44 جلدی قصههای معروف جهان، دربارهی دختر زیبا و کوچولویی به نام شنل قرمزی است که قصد دارد به دیدن مادربزرگش مریضش برود و در راه خانه مادربزرگ اتفاقات هیجان آوری برای او اتفاق میافتد.
ترجمه داستان شنل قرمزی بخش اول / فیلم
داستان دربارهٔ دختر کوچکی به نام شنلقرمزی است. دخترک از جنگل میگذرد تا برای مادربزرگ مریضش غذا ببرد. در نسخهٔ برادران گریم مادر شنلقرمزی با تأکید به او گفته بود که یکراست به خانهٔ مادربزرگ برود و به حرف غریبهها گوش نکند.
دستهها
دیدگاه مخاطبان
- area 52 delta 8 THC products در داستان جك و لوبياى سحرآميز به زبان عربی بخش پنجم + فیلم
- delta 8 THC for sale area 52 در داستان جك و لوبياى سحرآميز به زبان عربی بخش پنجم + فیلم
- Area 52 Delta 8 THC در داستان جك و لوبياى سحرآميز به زبان عربی بخش چهارم + فیلم
- delta 8 carts در داستان جك و لوبياى سحرآميز به زبان عربی بخش چهارم + فیلم
- best delta 8 در داستان جك و لوبياى سحرآميز به زبان عربی بخش پنجم + فیلم