كَلِمَات جَديدة ۳
کانَت تُحبّ حُبّا عَظیماً: بسیار دوست می داشت.
إحْداهُما: یکی از آن دو
أَقسَمَتا: سوگند خوردند.
مِراراً: بارها
أَن تَبْقَیا مَعا: که با هم بمانند.
مادامَتا عَلی قَیدِ الحَیاة: تا زمانی که زنده اند.
کانَتا تَتقاسَمان: تقسیم می کردند.
للمَشْی: برای پیاده روی
مَرَّة: یک بار
کانَت: بود
یَدُ إحدی الأُختَین: دست یکی از خواهران
الشَّقیقتان: دو خواهر
کانَت تَقضیان: سپری می کردند.
اللَّعِب: بازی
الغابَة: جنگل
لَم یَحدُث: اتفاق نیفتاد
أَن أَصابَهُما أَذی: که آزاری به آن دو برسد.
مُتوحِّش: وحشی
کانَت تَقتَرِبُ مِن: به…… نزیک می شد.
کأنَّها: گویی
کانَت تَثِقُ بِهما: به آن دو اعتماد می داشتند.
الأرانِب البَریّة: خرگوش های صحرایی
کانتْ تَأکل: می خورْد
الغُزلان: آهوان
تَرعی العُشب: می چریدند
کانت تَقفِز: می پرید
الطُّیور: پرندگان
کانَت تَقِف: می ایستاد
الأَغصان: شاخه ها
کانَت تُغنّی: آواز می خوانْد
أَعذَب أغانیها: خوش ترین و شیرین ترین آوازها